the end of time after him part 45
توماس محکم دستش رو گرفته بود
پاتریشیا: لطفا ...توماس نزار من بمیرم
توماس : نمیزارم اتفاقی براتون بیفته ...هم تو هم بچه رو نجات میدم
فلیکس ویو : بقیه خیلی دور شدن ولی من با دیدن توماس محکم بدن توماس رو گرفتم و سعی کردم کمکشون کنم
فلیکس: نمیتونم نگه دارم زامبی ها خیلی نزدیک شدن توماس زود باش
پاتریشیا: تو بهم قول دادی ...ازم مراقبت کنی ...توماس
توماس : نمیزارم هیچی بشه دستم رو ول نکن
فلیکس: لعنتی دیر شد زامبی ها دارن میان ...
پاتریشیا: توماس ...خیلی دوست دارم ...لطفا زنده بمون ...ببخشید که سرت داد زدم ... عاشقتم توماس
ناگهان دستش ول میشود و ته چاله میفتد
پاتریشیا: لطفا ...توماس نزار من بمیرم
توماس : نمیزارم اتفاقی براتون بیفته ...هم تو هم بچه رو نجات میدم
فلیکس ویو : بقیه خیلی دور شدن ولی من با دیدن توماس محکم بدن توماس رو گرفتم و سعی کردم کمکشون کنم
فلیکس: نمیتونم نگه دارم زامبی ها خیلی نزدیک شدن توماس زود باش
پاتریشیا: تو بهم قول دادی ...ازم مراقبت کنی ...توماس
توماس : نمیزارم هیچی بشه دستم رو ول نکن
فلیکس: لعنتی دیر شد زامبی ها دارن میان ...
پاتریشیا: توماس ...خیلی دوست دارم ...لطفا زنده بمون ...ببخشید که سرت داد زدم ... عاشقتم توماس
ناگهان دستش ول میشود و ته چاله میفتد
- ۱.۵k
- ۳۱ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط